صبحا
صبح ها كه میبینمت...یه نگاه میكنی و بعد مسیر نگاهت و عوض میكنی...مثلا یه زمانی عشقت بودم... حالا دیگه نیستم؟حالا دیگه اون كه میخوای نیستم...كاش زمان عقب گرد داشت و تو رو به زندگیم برمیگردوندم تا اینطور با نفرت نگاهم نكنی...بغضم گاهی اوقات از فكر تو نا خود آگاه ميتركه... مثل امروز بغضم شكست بدون اینكه خودم حالیم بشه...
نظرات شما عزیزان: